زبانحال مسلم بن عقیل علیهالسلام قبل از شهادت
گرچه ای یار، اسیـر کـف اغـیار توأم نی گـرفـتار عـدو بلـکـه گـرفـتار توأم نام تو وِردِ زبـانم به سـر دار شدهست تو عـلی هستی و من میـثـم تـمّار توأم میزند خصم مرا طعنه ولی غافل از آن بر سرم نیست هـوایی که هوادار توأم دستم از پشت اگر بسته، دگر قطع نشد فکر انگـشت تو و دست عـلـمدار توأم گر شکافی لب من خورده دگر چوب نخورد در غـم چوب یزید و لب خـونبار توأم دشـمـنـم آب دهـد لیک نـنـوشم هرگـز گرچه لبتـشـنه ولی تشـنۀ دیـدار توأم |